ORezaO

ساخت وبلاگ

یارب اندر دلِ آن خسروِ شیرین انداز / که به رحمت، گذری بر سرِ فرهاد کند

شاه را بِه بوَد از طاعتِ صد ساله وُ زهد / قدرِ یک ساعته عمری که در او داد کند

 

( غزلیّات حافظ )

 

در بیت دوم : معنی بیت : ارزش یک ساعت از عمر شاه که در دادگری و عدل سپری شود، بهتر از صد سال عبادت و پرهیزکاری است


ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : شاه,بِه,بوَد,طاعتِ,ساله,زهد,قدرِ,ساعته,عمری,داد,کند,غزلیّات,حافظ, نویسنده : orezaoa بازدید : 251 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 10:24

در نظربازیِ ما بی‌خبران حیرانند / من چنینم که نمودم، دگر ایشان دانند عاقلان نقطۀ پرگارِ وجودند، ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند جلوه‌گاهِ رخِ او دیدۀ من تنها نیست / ماه و خورشید، همین آینه می‌گردانند مفلسانیم و هوایِ می و مطرب داریم / آه اگر خرقۀ پشمین به گرو نستانند لافِ عشق و گِله از یار؟ زهی لافِ دروغ ! / عشق‌بازانِ چنین، مستحقِ هجرانند مگرم چشمِ سیاهِ تو بیاموزد کار / ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند زاهد ار رندیِ حافظ نکند فهم، چه شد / دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند   ( غزلیّات حافظ )   غزل کامل و توضیحات آن در کتاب "شاخ نبات حافظ" نوشته دکتر برزگر خالقی ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : زاهد,رندیِ,حافظ,نکند,فهم,دیو,بگریزد,قوم,قرآن,خوانند,غزلیّات,حافظ, نویسنده : orezaoa بازدید : 4556 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 10:24

بگفتیم در باب احسان بسی / ولیکن نه شرط است با هرکسی برانداز بیخی که خار آورد / درختی بپرور که بار آورد کسی را بده پایۀ مهتران / که بر کهتران سر ندارد گران مبخشای بر هر کجا ظالمی‌ست / که رحمت برو، جور بر عالمی‌ست جهان‌سوز را کشته بهتر چراغ / یکی به در آتش که خلقی به داغ هر آن کس که بر دزد رحمت کند / به بازوی خود کاروان می‌زند جفاپیشگان را بده سر به باد / ستم بر ستم‌پیشه، عدل است و داد کسی با بدان نیکویی چون کند ؟ / بدان را تحمّل، بد افزون کند چه نیکو زده است این مَثَل پیرِ دِه / ستورِ لگدزن، گران‌بار به نی نیزه در حلقۀ کارزار / به‌قیمت‌تر از نیشکر صدهزار نه هرکس سزاوار باشد به مال / یکی مال خوا ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : هرکس,سزاوار,باشد,مال,یکی,مال,خواهد,یکی,گوشمال,بوستان,سعدی, نویسنده : orezaoa بازدید : 259 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 10:24

سمن‌بویان غبارِ غم، چو بنشینند بنشانند / پری‌رویان قرار از دل، چو بستیزند بستانند به فتراکِ جفا دل‌ها چو بربندند بربندند / ز زلفِ عنبرین جان‌ها چو بگشایند بفشانند به عمری یک نفَس با ما چون بنشینند برخیزند / نهالِ شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند سرشکِ گوشه‌گیران را چو دَریابند دُر یابند / رخِ مِهر از سَحرخیزان نگردانند اگر دانند ز چشمم لعلِ رُمّانی چو می‌خندند می‌بارند / ز رُویم رازِ پنهانی چو می‎بینند می‌خوانند دوایِ دردِ عاشق را کسی کاو سهل پندارد / ز فکر، آنان که که در تدبیرِ درمانند درمانند چو منصور از مراد، آنان که بر، دارند بردارند / بدین درگاه، حافظ را چو می‌خوانند می‌رانند در این حضرت، چ ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : عمری,نفَس,چون,بنشینند,برخیزند,نهالِ,شوق,خاطر,برخیزند,بنشانند,غزلیّات,حافظ, نویسنده : orezaoa بازدید : 236 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 10:24